پس از گذشت ۹ قسمت از «جزر و مد» محصول پلتفرم استارنت، با اطمینان میتوان گفت با سریالی ضعیف مواجه هستیم.
لطمه اصلی به سریال محمد حسین لطیفی از ناحیه فیلمنامه وارد شده که مجموعهای است از کلیشهها. امیرعباس پیام (نویسنده سریال) داستان خانواده امیر را محور روایت قرار داده و تاکنون فرازهایی از مشکلات آنها پیش روی مخاطب قرار گرفته است.
«جزر و مد» کند پیش میرود و فاقد اتفاقات دراماتیک به قدر کافی است. اختلاف زوجین، قتل نگهبان، قلدری مادر، عشق دختر و پسر و… مواد اولیه سریال هستند ولی بدون افزودههای جذاب و قابل تامل.
حتی علاقه امیر (آرش مجیدی) به دختر مقتول (گوهر با بازی آزاده زارعی) قابل پیشبینی است. گوهر دختری است که روی پای خود ایستاده و برای اثبات این نکته، از امیر خواست در شرکت او کار کند. در قسمت هشتم هم مثلا جَنم خود را به رخ کشید و در قامت یک بانوی نخبه پیشنهاداتی داد تا اوضاع شرکت سامان یابد.
این اتفاق ذهن را به سمت آبان اسفندیاری میبرد که با حضور در هلدینگ فریبرز ثابت، ایدههایی به ظاهر درخشان داشت و همه کف و خون قاطی کردند! حال آنکه هم گوهر و هم آبان آدمهایی معمولی هستند که پیشنهاداتی ابتدایی و بدیهی برای بهتر شدن اوضاع دارند. سازندگان «جز و مد» و «آبان» اما قادر به شخصیتپردازی درست نیستند و این دو را موجوداتی شگفتانگیز معرفی میکنند.
سریال «آبان» که تمام شد و رفت و البته امتیازاتش به مراتب بیش از «جزر و مد» بود. هرچند در نهایت بیشترین لطمه را از شخصیتپردازی آبان اسفندیاری خورد. حالا «جزر و مد» در کنار همه ضعفها، یک گوهر دارد که میتوانست نقطه اتکاء درام شود ولی فعلا حضورش در روایت قصه دمدستی است.